Powered By Blogger

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

ده اسفند/روز شكست نامرد

شب انتخابات يه حالت غريب و بي كسي داشتم/ ميگفتم بازم مردم سكوت ميكنن/ امشبم از اون شباس با فرق اينكه فردا از نزديك ميخوام ببينم چه اتفاقي خواهد افتاد.
ج.م 10 اسفند 89

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

ده اسفند

امروز تو فكر صانعي بودم, دمش گرم..........
پ.ن:به دوستم اسمس ميدم بيا بابل بريم خريد!
ميگه: نه! اونجا فروشنده هاش خشنن, مغازه هاشم كوچيكه, بريم همون تهران......

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

باز هم میاییم

خبر دستگیری میر و شیخ حال منم گرفت.......
ایشالا دهم میام.......
 فرداش کلاس دارم................
پ.ن:عرزشیای عزیز باید به کلاس برسم 

حرکتی که باعنایت اجانب به جایی برسد، به یک بی عنایتی اجانب نیز از هم خواهد گسست

سپاس مرا پذیرا باشید/محمد نوری زاد
من ، محمد نوری زاد، از همه ی آنانی که در این چند وقت گذشته، به یادم بوده اند و با نگرانی، از وضع و حالم خبرمی جسته اند و در غیاب من به خانواده ام سرمی زده اند و غمخواری می کرده اند ، سپاسگزارم .

زندان، برای من، یک نعمت چند جانبه بوده و هست. من در زندان آموخته ام که همه ی اعتبارات دنیاوی و هیاهوهای این زمانی، چه سست و بی بنیان است. آموخته ام که چه زود می شود از آسمان بلند برخورداری، به زمین گرم نداری وبی کسی وفراموشی کوفته شد. بی آن که رعشه ای کوچک در مناسبات هستی که نه، در مناسبات معمول وجاری پیشین آدمی در افتد. باهمه ی رگ وپی ام، باورکرده ودانسته ام که فریبایی دنیا و دارایی ها نابجای آن، ماندگاری چندانی ندارد. و آنانی که با دغلکاری، گنج های غارت خود را در پس دروازه های پشت درپشت آن نهاده اند و برآن قفل های وانشدنی گمارده اند، چه خفتگان غافل و بیهوده کاری هستند .

از همه ی آنانی نیزکه در نبود من، هرچه به دهان خودشان و قلمشان و دوربین شان آمد، از من وخانواده ام گفتند و نوشتند و منتشر کردند، امتنان دارم . آنانی که هم خودشان و هم روزنامه ها و سایت ها و برنامه های تلویزیونی شان، درباره ی من وخانواده ام ناسزا پراکندند و به این اصل اولیه انسانی – ونه مسلمانی – که : یک جانبه برکسی تاختن نشانه ی آشکار ظلم است، پشت کرده ند. من در زندان، چگونه آیا می توانستم پاسخ فلان یاوه گو را، و فلان روزنامه و سایت و برنامه ی تلویزیونی ای را که ابتدایی تری قاموس ادب انسانی را زیر پا نهاده و در غیاب من، به من و خانواده ام آواری از زشتی فرو می ریزد، پاسخ بگویم؟

این را نیزباور دارم که : حادثه های این یک سال وچندماه اخیر، با هر فرازوفرودی که اختیار کرده اند، وبا هر طعمی از تلخی و شیرینی بطئی و آشکاری که به کام مردم ما افشانده اند، حادثه های درون خانواده اند. خودما ، حتما، از حل و فصل آن برخواهیم آمد. مارا نیازی به آن سوی مرزها و مداخله ی دیگران نیست. مارا در این غوغای داخلی، به چونی نگاه وفهم وهمراهی امثال اوباما و صدپشت اروپایی اوکاری نیست. حرکتی که باعنایت اجانب به جایی برسد، به یک بی عنایتی اجانب نیز از هم خواهد گسست.

از هنرمندان و نویسندگانی که با طومارها و نوشته های جانبدارانه ی خود ازمن حقیر، نشان دادند علاوه بر گرایش ها و باورهای دینی، می شود دورسفره ی انسانیت – باهرگرایش و باور- نشست و ازقابلیت های انسانی تناول کرد نیز تشکرمی کنم.

درروزها و ماههای زندان، خدای خوب مرا توفیقی مرحمت فرمود تا بتوانم علاوه بر فکرکردن ونوشتن، به برآوردن آثاری دست ساز نیز موفق شوم. این آثار، هرگزدراندازه ی نیستند که بشود برآنها نام اثرهنری نهاد. با این همه، مجسمه ها و نقاشی ها و کولاژها و فرآورده های حجمی ای که من در زندان ساخته ام، – ویک به یک آنها را به یاری خدا نشان شما خواهم داد- همگی اما برسرایش این سرود زیبا اصرار می ورزند که: می توان از جهنم تلخی های زندان، به بهشتی شورانگیزی ورود کرد و به تلخکامی ها فرصت جولان نداد. بازهم : سپاس. اسفندماه سال هشتاونه.........
پ.ن: سازگارا خوبی؟؟؟

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

ازادی

محمد رضا گنجی ازاد شد
پ.ن: امروز خبر دار شدم

برنامه ریزی

مشاوران میر و شیخ کار بزرگی رو شروع کردن...........
پ.ن: یه برنامه ریزی از خارج با دید کامل از داخل که من این دید و از مجتبی واحدی سراغ دارم//  به قول منتظری عزیز ایشالا خدا به هممون رحم کنه

عرزشیاش چطورن؟

 من باب 25 بهمن به یه ارزشی گفتم: من شرمندم که خون به دل رهبز عظیم کردیم//
گفت: شما ها که ضایع شدید رفت
گفتم: بله بله// ارتشی که شما واسه یه جنبش مرده اورده بودید مشخص بود از اعتقاد به حرفای خودتون
بحث ادامه داشت تا رفتیم تو ساید میخواست زیر نویس دانلود کنه!
اسم فیلما * هارولد & کوما* و *د هات چیک* بود!
اینا فقط واسه ما بده ولی واسه اونا تحقیق و تفحص حساب میشه؟

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

خدا جون بیداری؟

دوست دیگه ای از ما تو 25 بهمن دستگیر شد و من تازه دیروز فهمیدم!
محمد رضا گنجی................
پ.ن: واسه ازادی همه در بند ها دعا کنید
پ.ن: سعی میکنم ادامه بدم این وبلاگ و
پ.ن:این مصلحی باید بعد وزارتش بره بزنه رو دست مستر بین
پ.ن: روز مهندسین مبارک

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

خدايا ايستاده مردن را نسيبم كن كه از مردن در ذلت بيزارم

1اسفند

امروز ميام چون هفته پيش هم بودم, فقط شهري كه توش بودم تغيير كرده.
فقط بگم بسيجي نبودم و مخبر هيچ احدي هم نبودم و نيستم.
سبز سبزم ريشه دارم

1اسفند

امروز ميام چون هفته پيش هم بودم, فقط شهري كه توش بودم تغيير كرده.
فقط بگم بسيجي نبودم و مخبر هيچ احدي هم نبودم و نيستم.
سبز سبزم ريشه دارم

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

پول

کسی نمیدونه استکبار کجا پول میده؟ واسه 1 اسفند خوردم به پیسی
بعد نوشت: به کلمه خدا روزی رسونه ایمان داشته باشید

ژانر

بله من نزدیک 1 سالی هست تهران مشغولم
یه چند باری هم درخواست دادم برگردم ولی میدونید چیه؟ دوستان اونجا به من میگن شما خیلی زبان گیرایی دارید
البته امر بر خود ستایی نیستا! اسلام به ما گفته خوبی های خودمونو بازگو کنیم تا پیرفت کنیم
پ.ن:لامصبا خیلی پر رو هستن!

۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

نزديك است

مجری دیروز امروز فردا: تشكر از كساني در تشيع پيكر شهيدمون صانع ژاله شركت كردن.....
پ.ن: صانع را به مانند كالا مصادره كرديد و خون محمد را گردن ديگران انداختيد ولي بدانيد خون صانع ها و محمد ها گريبانتان را خواهد گرفت

خدا اون بالا ناظر به همه چيز هست

عجب لايي داد ٦ ماه قتل و شكنجه رو اين صدا و سيما!

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

حرام زادگان جدا" در جهان صنعت گرند

اون جوک رو شنیدید که به یارو میگن شغلت چیه؟
میگه: هیس! یه اطلاعاتی هیچ وقت خودشو لو نمیده

پ.ن:یکی این حروم زادرو نگه داره! کف نمیکنه اینقدر دروغ میگه؟ از اینجا بخوانید
پ.ن:اغای شریعتمداری! شماها که از زیر و بم و تعداد مورچه های خونهی اقای منتظری خبر داشتی!!! مامور بین دانشجوها فرستادنت واسه چی بود؟
________________________________________________
اینجا هم متاسفانه نشان از ضعف نیروهای ارتشی مارو نشون میده!
پ.ن:یعنی چی این گونه سلاح رو ندارید؟ سر قضیه قتل ندا هم همین و گفتید! نگفتید؟
پ.ن: یعنی 25 بهمن نفهمیدید مردم میگفتن ما خر نیستیم واسه همین اومدیم/ پس خر خودتونید که خودتون میگید و خودتونم استناد میکنید تا شبا راحت بخوابید یه ذره!

هیهات.............

سکوت هر فرد خیانته به خودش و خانوادش.
پ.ن:من باب اگاه سازی مردم در مورد 25 بهمن و اوج وحشی گری حکومت و بی ناموسی حکومت در ادم کشی

ژانر

کسایی که فقط تیتر فالس نیوز و نگاه میکنه بعد میان بحث منطقی راه میندازن!

ژانر

اینایی که کاظمین بروجردی رو همردیف ایت الله منتظری میدونن

خبر امده اس

فیل تر و از وبلاگ ما برداشتند که بگن چی؟
پ.ن: فحش ناموسی گذاشتم هرکی بره فیلم این ده نمکی رو ببینه/

حرام زادگان در جهان صنعت گرند

از حرام زادگی چیزی کم نذاشتن/ خسته نمیشن؟
پ.ن:حرام زادگی را از اینجا ببینید
گاردیا داشتن از بالا میرفتن سمت انقلاب یه پیرمرده داد میزد درود به شرفتون/بزنید این امریکاییا رو بزنید این فاحشه هارو/ همینجور داشت ادامه میداد یهو از داخل پیاده رو یه خانمه داد زد خفه شو/ حالا پیرمرده باز شروع کرد..... خودت خفه شو فاحشه......... همینجور نوارش گیر کرده بود تکرار میکرد// یه پسره رفت جلو گفت اقا تمومش کن/ دیدم داره به پسره میگه تورم میکشم! داشتم پاره میشدم از خنده! رفتم جلو که پسررو بکشم کنار دیدم یکی زد تو سینه پسره! با بدبختی جدا کردیم مرتیکه خرفت و پسررو کشیدم یه گوشه گفتم: ولش کن اومده واسه شناسایی الدنگ........
سر انقلاب و نگاه کردیم دیدیم پرچمای یا حسین دارن راه میرن! گفتم حزب الله اومد....... یعنی این سازمان دهیشون کشته مارو..... دکتر
_________________________________________________________________
شرمنده خیلیا شدم دیروز/ شرمنده مردمی که 1سال کار حکومت و به پشم گرفتن و گفتن گوشای ما مخملی نیس/
شرمنده اون کسایی که سر 12 فروردین تو قفس بود و از خجالت داشتم اب میشدم
شرمنده جوونایی که سر انقلاب داشتن سوار ون میکردنشون
شرمنده از اون خانمی که میخواست واسه سیگار تشکر کنه و من برنگشتم تا تمام دستگیر شده ها و کشته شدها// راهمون ادامه داره
_________________________________________________________________
پدر مادر دوستمم اومده بودن تهران که مثلا" مواظب ما باشن/شب قبل که تا ساعت 1 منو بابای دوستم داشتیم حرف میزدیم/ صبح از ساعت 11 رفتم بیرون و نهارو تو دانشگاه خوردم/ساعت 2:30 به حدی دانشجو اومده دانشگاه داشتیم کف میکردیم/ حراستیا و بسیجیا هم اون جلوی در به عمل شنیع شناسایی مشغول بودن...... 3:15 اومدیم بیرون از دانشگاه دیدیم این پیاده روها داره منفجر میشه بس که ادم اومده!
گاردیا هم اومده بودن به اندازه یه لشگر..... رفتم تو ایستگاه بی ار تی که برم واسه امام حسین دیدم یه اتوبوسم نمیاد! اولین حمله گارد به مردم تو انقلاب ساعت 3:20 بودش!
این گارد و میدیدید! پیش خودت میگفتی دمون گرم که از ترسشون سگ کردهبودن اینارو// البته اینو بگم ساعت 11 من مامور به اون حدی که ساعت 3 دیدم ندیدم ولی موتوریا داشتن همینجور تو بی از تی جولان میدادن بی ناموسا//
همشون جز کلاه کاسکت یه ماسکم زده بودن حالا ماها خیلیمون نزده بودیم!
اون وسط بسیجیای موتور سوار که واقعا" سازماندهی شده بودن  داد میزدن یا گاردیه تیراندازی هوایی میکرد و عربده میکشید// عربده!
سر 12 فروردین یه پیرو ولایت و دیدم که نقش پراکنده گر رو داشت/ عجیب قیلفش به لاتا میخورد! من میگم لات تو یه تصویری تو ذهنت میاد/ ولی از اون تصویرم فراتر برو.........
طرفای ساعت 5 سرم تو گوشی بود که شاید بتونم یه جارو بگیرم دیدم بابای دوستم کنارمه! یه ذره راه رفتیم بعد سر انقلاب یه خانمه داشت داد میزد کجا میبریدش؟ شوهرمه..... ماموره هم داد میزد تا میخواست بره دست بلند کنه بابی دوستم رفت جلو// من رفتم طرف پایین و گمش کردم//
پایین تر یه دختره اشکاور خورده بود داشت دیوونه میشد/ دستش اب داشتن میدادن با دستمال/ رفتم جلو گفتم دست نزن به صورتت/ هرچی دنبال یه سیگاری گشتم دیدم ملت چقدر درصد سلامتشون بالاست!  خلاصه یکی پیدا کردم دادم دست یه خانمه که کنارش بود.... سر قدم دوم دیدم داره سیگارو میده دست خود دختره انگار قرصه! رفتم سیگارو گرفتم چندتا پک زدم تو صورت دختره/ گفتم:چطوری؟ گفت:بهتر شدم// اومدم یه پک دیگه بزنم ماموره یقمو گرفت کشید با فحش منو انداخ جلو// اون خانمه داد میزد اقا دستت درد نکنه ولی من برنگشتم بگم وظیفه بود چون گاردیا دوربین دستشون بود/(اون موقع فقط دوربین بودو هول میدادن به سمت پایین ولی یه کسیاییو یهو از وسط جمعیت میگرفتن)//
بالای میدون انقلاب نیرو فرستاده بودن واسه فیلم برداری و فرض خودشون انقلاب و بستن تا جلو ازادی مردم و بگیرن.....
این بابای رفیقمون هم یه جا دید دارن یکیو میزنن فکر کرد منم! رفته جلو داد زده ولش کنین مادر قحبه ها!
میگه ادم اونجا زیاد بود ولی 3تا پلیس داشتن میزدن اون پسره رو ملتم عین پشم داشتن نگاه میکردن// مامان دوستم گفت دیدم داره زیادی شلوغ میشه گرفتم بردمش جلوتر...........
_______________________________________________________________________________
نیروهای سپاه! یه سره خاکی با باتوم و موتوراشون و اون ماسکایی که واسه ضد دود استفاده میکردن!
این لشگر کشی مطمئنا" واسه 300 400 نفر و یه جنبش مرده نبود.................
_________________________________________________________________
امریکا واسه به خاک مالوندن پوزه شماها خرج نمیکنه/ اون اگه خرج کنه واسه به خاک مالوندن دین اسلام این کارو میکنه. چون شماها خودتون و طلایه دار دین میدونین میخواد با حرفاش و با کاراش شماهارو حول بده به سمت برخورد/ اگه به خدا یه ذره عقل تو سرتون قرار میداد فضارو باز میکردید/ شماها فضا رو باز کنید ببینید چی میشه/ باید مثل ژاپن به دور از هیاهوی رسانه ایتون برید و خودسازی کنید// همه میدونیم انقلاب ادم و عقب میندازه مثل جنگ/ ولی کارو جوری نکنید که اصلاحات وقتش تموم شه..... تا وقتی چشتون به فضا سازیا باشه و بخواید جواب اونارو بدید وضع همینه// البته بیشتر فضا سازیا کار خودتونه!

دریغ از ایران که ویران شود........
___________________________________________________________________________________
پ.ن:مطلبارو حذف کردم چون باید کامل میشدن و الان شدن
پ.ن:25 بهمن روز مردم شد و اثراتشو داریم از حکومت میبینیم
پ.ن:وارد یه جنگ شدیم که باید پایداری کنیم/ باید سر موضعمون بایستیم چون ایمان داریم خدا جای حق نشسته
پ.ن:من به چشم دیدم سر 30 دقیقه 100 نفرو گرفتن! برای ادامه دادن راه اونها برای ادامه دادن راه شهدایی که دادیم ایستاده بمیریم بهتره از اینکه با ذلت بمیریم.........
پ.ن:اخر حرف بالا رو از شهید محمد مختاری گرفتم
پ.ن:ارتباط میر و کروبی باید با مردم بیشتر بشه و از ماهی یه بیانیه باید فراتر بره/ دیدیم که سکوت این مدت هیچی رو درست نکرد و حتی رهبری نظام سعی در تلطیف فضا و اماده کردنش رو هم نداشت
پ.ن:وبلاگم فیلتر شده و احتمال اسباب کشی زیاده ولی نه به هیچ کدوم از سرویس های حکومتی

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

ستم بشكنيم!

از همين تريبون با همين گوشي فكستني من اعلام ميكنم در طول عمر خودم عضو هيچ گروه و حزبي چه موجود در داخل كشور چه خارج از كشور نبوده و نيستم و انزجار خودم و از مجاهدين خلق و سلطنت و كمونيستا و.... ابراز ميدارم.
اين پست واسه اين بود كه فردا خدايي نكرده بدشانسي خورد بهم نچسبونن مارو به هيچ جايي.
اومدم طهران دوستم و ببينم!
يكي اسمس داده : واسه ٢٥ بهمن و فلان و فلان و فلان ساعت 17 ميدون اميركبير باش.
يه 16اذر بهشون اعتماد كردم كافي بود واسم,
پ.ن: خدا كريمه, هرچي خيره پيش بياد

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

اين محسن سازگارا رو كي گفته حرف بزنه؟ كدوم جوونا گفتن تظاهرات پراكندس؟
گاااااو

فيلتر شديم

دارم پاره ميشم از خنده!
تمام وبلاگاي بلاگ اسپات و فيلتر کردن!!!!
اينا ديگه چه کس خلايي هستن.................................!
پ.ن:يه رفيقم تو وبلاگش کلمه سبز نميتوني پيدا کني! اسمس داده چرا فيلتر شدم؟! دلم سوخت خدايي// بهش گفتم اون ايميل پاييني رو ديدي؟ يه ايميل بده بهش................
پ.ن:الان گفت ايميل نميدم
پ.ن:اينا خيلي پيادن.

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

پاسخ

چرا از مردم مصر حمايت ميكنم ولي از لبنان نه؟
چون 30سال سكوت خيلي سخته ولي 30سال بازي اطلاعاتي امنيتي از ادمايي كه خودشو نو اونجوري پاك ميدونن بعيده!
پ.ن: پاسخ من به سايب تريبون مستضعفين

٢١ بهمن

مسجد جامع صداي الله و اكبر راديو رو گذاشته رو بلندگو كه ملت مستفيض شن!
البته ابتكار جالبيه ولي دل من يكي كباب شد به خاطر ديدن اين كوتاه بيني و بدبختي.....
پ.ن: نت كار نميكنه با گوشي اومدم!

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

لبیک یا میرحسین

من: یه اردو گذاشتن بچه ها میخوام برم دانشگاه
منزل:کی؟
من:23بهمن میرم یه چند روزیم با بابک مبمونم
منزل:تب نداری مگه؟
من:خوب شدم
پ.ن: جز تب لرزم دارم........

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

مشکل

اومدم کافی نت بالاخره// از تو خونه نمیتونم لاگ بشم تو بلاگر!
اینجا ولی شد// چیکارش کنم نمی دونم................

در شهر

من 57 سال سن دارم هيچ وقت خدا وکيلي وضع به اين بدي نبود! موقع انقلاب جوون بوديم ديگه// کلاسارو تعطيل ميکرديم ميرفتيم دور ميزديم و تو تظاهراتا هم شرکت ميکرديم بعضي اوقات//
بابامون يه روز گفت کلاساتون چطوره؟ بهش گفتم امام گفته کلاسارو تعطيل کنيد مدرسه هارو تعطيل کنيد/بيايد واسه تظاهرات........
ما هم رفتيم ولي به خدا قسم اگه ميدونستيم وضع ميخواد اينجوري بشه گه ميخورديم ميرفتيم

تو همين کورس 14 تومن بنزين زدم اين کل دخلمه! 16 تومن// تمام کاراي ديگه ماشين به کنار..........

پ.ن:عين حرفاي طرف و نوشتم خداييش

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

نامباركان

دنيارو ميبيني؟!
همين چند ماه پيش بود عكس و فيلم دختر البرادعي رو با بيكيني لب يه ساحلي رو تو اينترنت يه سري ناشناس پخش كرده بودنا!
مثل اينكه يه دانشجوي عكاسي چند روز پيش داشت با دوربينش بازي ميكرد كاااااملا" اتفاقي چندتا عكس از دختر مير سبز ما ميگيره!
حالا ادامه نميدم چرا و چطور اين عكسا به رجا و فاطي جون رسيد چون منظورم نتيجه گيري از عاقبت مشابه كساييه كه از اين ماستاي پرچرپ ميخورن،
اين راهي كه داري ميري و حسني مبارك نتونس به ته برسونه مطمئن باشيد شما نامباركا هم نميرسونيد.

بعد نوشت: خدايي رابطه زياد هست تو اين کاراشون............

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

بيست و پنج بهمن روز شکست دشمن

ميبينيم که ايشالا 25 بهمني داره بياد و بالاخره................بععله
پ.ن: هفته پيش رفته بوديم پيش يکي از دوستان که اتفاقا" خونشم طرفاي دانشگاه بود// من تو اين انقلاب راه ميرفتم يهو حس ميردم يه جمعيتي از يه کوچه ميان بيرون شروع ميکنن به شعار دادن! عادته ديگه چه ميشه کرد//

ديکتاتور محکوم به فنا

اخ که دلم يه شکم سييييييييييييييييييير گريه ميخواد!
پ.ن: کونم داره از مصر ميسوزه// خدا کنه اونا موفق بشن حد اقل

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

باخت باخت

در طول امتانا داشتم با ارمين راجع به درسايي که ميفتيم حرف ميزديم// ديدم تعداد درسايي که ميگه داره زياد ميشه بهش گفتم:
اينايي که ميگي من کنتور ميندازما! هر کدومو قبول شي بايد جاش بهم شام بدي! اينجا صدا سيما نيس.......
گفت: به قول سازگارا منو گذاشتي تو يه 2راهيه باخت باخت/ اگه پاس کنم بايد شام بدم اگر پاس نکنم که......
پ.ن:زنگ زدن دعوتمان فرمودند به يک جشن در يک جاي گرم// اين جاي گرمو دعوت گننده روش خيلي تاکيد داشت!!!!

٢٨صفر

٢٨ صفر هميشه روز خاطره انگيزي بود, از شب قبلش پسر خاله ها پسر دايي دختر دايي ها همه ميرفتيم خونه مادر بزرگ كه فرداش شعله زرد و هم بزنيم, ولي اون دور هم بودن واسه ما مهم بود/ اون تو سالن خوابيدنا و تا صبح بيدار موندنا....
مادر جون و بابابزرگ چندين ساله فوت شدن ديگه مهربونياي مادرجون و غرور بي مثال بابابزرگ و نداريم ما, اون ٢تا عاشق به فاصله ٧ ماه از پيش ما رفتن.....
دايي يه سال اشپزيو تو اون خونه تقبل كرد ولي بعد از اون كه خونه خاطره هاي مارو خريد و اجاره داد ديگه اونجا پخت نكرديم, مادر بزرگوار ما از اون سال پخت شعله زرد و شروع كرد,
خاله و دايي وسايل ميدن واسه پخت ولي از دور هم بودناي مثل اون موقع ديگه خبري نيس.
پ.ن: خدا كنه بعدن خبري بشه
پ.ن:يادم رفت
پ.ن:اين سري تولد پسر داييم خونه مادرجون بود,تو سالن حتي جاي تابلو ها هم عوض نشده بود! تو مهموني جاي نگاه كردن ادماش داشتم درو ديوارارو نگاه ميكردم.....

۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

16/11/88

اخ كه دلم يه شكم سير گريه ميخواد
پ.ن:يادم نمياد اين جمله رو كجا شنيدم ولي در هر حال به وضعيت من ميخوره.
پ.ن:20 واحد واسه ترم بهاره زياده به جون خودم.....!

يه كار درست

كي اپرا ميني رو درست كرد؟
خدايي دمش گرم

بفرما

از شهر چه خبر؟
پ.ن:سرما خوردم بد فرم!!! افتادم تو خونه..........
پ.ن:رهبر معععععععععععظم سخنراني دومش عربي بوت!  فارسي بگو پايينيا مستفيض بيشتر شن!

۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

فراموشکار بودن

فکر کنید......
40 سال از سقوط نظام حاکم گذشته! زن خامنه ای میاد از بدبختی های بعد از انقلابش میگه تو یه شبکه!
دلتون میسوزه؟
الان دلتون داره واسه فرح دیبا میسوزه؟

گندش بزنن

از موقعی که گووگل تحریم هارو برداشته نمیتونم بدون فیل///تر شکن چیزی اینجا بنویسم!
مملکته داریم؟
کامپیوتره داریم؟
بدبختیه داریم؟