Powered By Blogger

۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

خانواده بهنود در کنار مزار این شهید


غمی که در چشمان یک مادر هست رو مادران درک میکنند

پ.ن:
مادرم ، به دیدگان منتظرت ، به گونه های ترت، به سوز آهت و به گلگونی جگرت ، تا تقاص نگیریم ، ننشینیم و تا آرامت نکنیم ، آرام نگـیــــــریم.
و تو مادرم برایمان دعا کن ، دعا کن زانوانمان سست نگردد ، دعا کن هراس به دلمان راهی نیابد و یقین بدان خون فرزندت مهدور زمین نمی گردد

انا لله و انا الیه راجعون

پدر مرد نقاش به رحمت ایزدی پیوست......

روحش شاد و یادش گرامی باد

۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

رویش جوانه ها

ما رویش دوباره ضیا نبوی ها هستیم.

پ.ن:دیکتاتور به پایان سلام کن....................................

پدر بهنود رمضانی: پسرم بر اثر سوختگی جان نداد، آثار کوفتگی و شکستگی روی بدنش دیدم

 جرس، مسیح علی نژاد : شب چهارشنبه سوری سال 1389خبری در سایت ها منتشر شد مبنی بر اینکه بهنود رمضانی قراء دانش
جوی ترم دوم دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط چند موتور سوار در تهران کشته شده است. تاکنون خبرهای جسته و گریخته دیگری نیز توسط دوستان این دانشجوی ۱۹ ساله در سایت های خبری و همچنین در صفحه فیسبوک او منتشر شده است که نحوه به قتل رسیدن بهنود رمضانی را گزارش داده اند اما تاکنون مقامات رسمی هیچ واکنشی به این قتل نشان نداده اند. جرس به سراغ خانواده بهنود رمضانی رفته است تا شرح واقعه را از زبان آنها بشنود. 

پدر بهنود رمضانی که خود سابقه ۲۵ سال کار در کادر آزمایشگاهی را دارد شرحی از آخرین مشاهدات خود در بیمارستان و مشاهده آثار ضرب و شتم بر پیکر فرزندش می دهد اما در عین حال تاکید می کند: من همه چیز را به وجدان بیدار جامعه وا می گذارم و درود می فرستم بر شرف کادر پزشکی قانونی که واقعیت را انکار نکرده اند و در گزارش خود بر خلاف نظر برخی ها که اعلام کرده بودند در اثر سوختگی و انفجار نارنجک بوده است اتکا نکرده و "مرگ بر اثر ضربات متعدد شی سخت به سر" را نیز قید کرده اند. وی در مورد پیگری قضایی این پرونده می گوید: واقعا نمی دانم چه باید بکنم. هیچ وقت دنبال حاشیه نبوده ام. ما داشتیم زندگی مان را می کردیم و الان هم واقعا نمی دانم چه باید بکنم آیا پیگیری ها نتیجه ای خواهد داشت یا نه. این چیزها که برای ما فرزند نمی شود..پیکر این دانشجو بعد از دو روز به خانواده اش داده شد تا او را خارج از تهران و در محل سکونتش به خاک بسپارند. دوستان او در سایت های خبری گزارش داده اند که نیروهای امنیتی با پاره کردن تصاویر این دانشجو اجازه ی برگزاری هیچگونه مراسمی در شهر تهران را نداده بودند و درنهایت پیکر این دانشجوی متولد 1371 در روز جمعه 27 اسفند در زادگاهش در روستای قراخیل از توابع شهرستان قائم شهر دفن شد.
متن گفتگوی کوتاه جرس با جعفر قلی رمضانی پدر بهنود رمضانی و ابهامات موجود در نحوه کشته شدن این دانشجو در پی می آید:

آقای رمضانی، اخبار متفاوتی در مورد نحوه کشته شدن فرزند شما در سایت های خبری منتشر شده است، شما خودتان چه نظری دارید و اولین بار ازکجا و چگونه در جریان این حادثه قرار گرفتید؟
من شب حادثه با پسرم تلفنی صحبت کرده بودم و چون می دانستم فضا کمی نا امن شده بود، از او خواستم که به خانه برگردد، او هم قول داده بود که نیم ساعت بعد به خانه برگردد. اما تنها یک ربع بعد تلفنی به من شد که باید به بیمارستان می رفتم. وارد بیمارستان که شدم با جنازه ی پسرم روبرو شدم. انگار آسمان روی سرم خراب شده بود همانجا زدم بر سر خودم و....

پرسنل پزشکی بیمارستان در همان لحظه به شما علت مرگ را چه گفتند؟
آنجا به من گفتند حادثه ای که رخ داده است بر اثر انفجار نارنجک و سوختگی بوده است . من به آنها گفتم من همکار آزمایشگاهی شما هستم. ۲۵ سال سابقه دارم مگر می شود بر اثر سوختگی باشد. کسی که دچار سانحه سوختگی شود دچار چنین وضعیتی نمی شود. آثار کوفتگی و شکستگی دست و پا روی بدنش را دیدم. سرش را که دیدم خیلی ناراحت شدم، همانجا با پزشکان گفتم این چه وضعی است، چرا می گویید سوختگی. مگر می شود... خیلی ها که دچار سوختگی می شوند حتی فرصت پیدا می کنند که از شهرستان به تهران منتقل می کنند. مواردی که دچار سوختگی می شود، بعدا از چند سال جراحی پلاستیکی به زندگی بر می گردند اما پسرم تمام کرد، این چه حرفی است... ولی بر خلاف این نظرهای اولیه بعد خود پزشکی قانونی گواهی کرد مرگ بر اثر صدمات متعدد جسم سخت به سر پسرم بوده و من واقعا درود می فرستم به شرف آن پزشکان که تشخیص دادند و واقعیت را انکار نکردند. .

آیا بعد از گزارش پزشکی قانونی از مسوولان کسی با شما تماس گرفته است برای دلجویی ای پیگیری قضایی؟
بله کسانی با ما تماس گرفته اند. ما فعلا برای مراسم به شهرستان آمده ایم باید برگردیم تهران ببینم چکار باید بکنیم. خود کلانتری ۱۴۷ به ما هم زنگ زده اند و گفته اند که بیایید پرونده را پیگیری کنید. یعنی کلانتری خودش گزارش قتل تهیه کرده است. توکل بر خدا نمی دانم پیگری کنم یا نکنم، نمی دانم چه می شود. کسانی که در بیمارستان بودند، همه اهالی محل بودند و در محل حادثه حاضر بودند واقعیت ها را گفتند. من واقعا نمی دانم چه باید کرد، پیگیری بکنیم یا نه. دعا می کنم برای هیچ کسی این مشکل پیش نیاید.

کسانی که فرزند شما را به بیمارستان منتقل کرده اند مشخصا در مورد حادثه به شما چه می گفتند ؟
آنها هم در بیمارستان خیلی متاثر بودند و می گفتند در محل حادثه موتورسواران زیادی بودند که به پسرم هجوم آوردند ابتدا با شوک وارد کردن به پسرم او را به زمین انداختند و بعد ریختند بر سرش و او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و فرار کردند. می گفتند حتی یک موتور در محل حادثه جا ماند، همان زمان مردم هجوم آوردند که این افرادی که حمله کرده بودند را بگیرند ولی یک خودروی سمند آمد و همه آنها را سوار کرد و از محل دور کرد، مردم شماره خودرو را هم گرفتند و تا رسیدند سر بچه ام که او را به بیمارستان منتقل کنند، دیدند که او همانجا تمام کرده. این واقعیتی است که خود مردم آن منطقه می گویند. حتی پزشکانی که در بیمارستان می گفتند پسرم بر اثر سوختگی جان داد هم خودشان همه آثار ضرب و شتم و آثار کبودی که مردم می گفتند را دیدند. من خودم برای اولین بار که جنازه را دیدم حتی یک آثار زخم هم روی بدن پسرم نبود، آثار شکستگی و کوفتگی را دیدم. خدایا خودت شاهدی، خونی که به ناحق به زمین ریخته شد....

وضعیت خانواده و مادر بهنود چگونه است؟
خدا انشالله به ما صبر بدهد. ما دنبال حاشیه نبودیم و نیستیم. ما داشتیم زندگی مان را می کردیم ولی الان زندگی ما داغون شده است. من سپردم به خدا. مادرش بدتر از من تحملش را از دست داده است. نمی دانم چطور زندگی کنیم. من نتوانستم مادرش را آرام کنم. نمی دانم اصلا مادرش تحمل دارد که ما به تهران برگردیم و خانه ی خالی را ببینیم. چطور می توانیم بپذیریم که پسر جوانم دیگر نیست. گاهی می گویم کاش پسرم دستگیر می شد. مگر آقای احمدی مقدم رییس نیروی انتظامی نگفته بود که ما در این ایام( چهارشنبه سوری) افراد را دستگیر می کنیم و در حبس نگه می داریم. اگر پسر من هم کاری کرد ای کاش دستگیرش می کردند... من گله ام این است که پسر من مگر چه کار کرده بود، اگر جرمی مرتکب شده بود، کاش محاکمه اش می کردند ولی الان زنده بود.... نمی دانم پیگیری کنم به چه نتیجه ای خواهم رسید . پسرم که زنده نمی شود، این چیزها ( پیگیری ها) که برای ما فرزند نمی شود . من همه چیز را به وجدان بیدار جامعه وا می گذارم و اگر هر کسی بویی از انسانیت برده باشد، این واقعه را بشنود متاثر و متاسف می شود....


 پ.ن:فیسبوک شهید بهنود رمضانی


  پ.ن:هیچ وقت سکوت نمیکنیم

۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

عکس هایی از بهنود رمضانی

بهنود رمضانی دانشجوی ترم دوم رشته میکانیک دانشگاه نوشیروانی بابل که در 24 اسفند 89 در شب چهار شنبه سوری در تهران و میدان 22 نارمک به دست بسیجی ها کشته شد.....

شرح ماجرا از زبان یکی از دوستان بهنود

خبرهای موثق راجع به بهنود رو ازصفحه فیسبوک شهید بهنود رمضانی  بگیرید
حکومت اعلام کرده بود کشته شدن بهنود رمضانی به علت انفجار بمب دست ساز در جیب وی پارگی طحال را سبب شده بود ولی طبق گزارش پزشکی قانونی  علت فوت صدمات متعدد ناشی از جسم سخت اعلام کرد....
عکس هایی که منتشر میشه نشان از ضرب و شتم شدید بهنود توسط مزدوران هست :







                                  
                                      لطفا" اطلاع رسانی کنید

۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

خواب خرگوشی توی سال خرگوش یه اشتباه بزرگه

بعد از مدتی دارم مینویسم. از موقعی که خبر کشته شدن بهنود رو گذاشتم تو اینجا دیگه هیچ حسی نبود که بیام و نوستال های خودم و ادامه بدم . نابود شدن اپرا مینی هم مزید بر علت شد.......

ولی دارم میسوزم از تمام کسایی که دوس دارن جکشون و بسازن همه کاراشون به راه باشه بعد سر حرف میشه کم کاری و مصلحت اندیشی خودشون رو بندازن گردن این و اون!
الان سپاه داره با جنبش ما حال میکنه! بگو چرا؟ 
سپاه داره کانتینر کانتینر بیت المال مار و از دست میده شماها هنوز تو گیر و دار هاشمی و دهه 60 موسوی و فک کروبی هستید/
هیچ میدونید کانتینرایی که ناتو توی راه یونان تا ترکیه خفت کرد توش پر شمش طلا بود؟ این شمش ها پول منو تو بود/  چرا صدا هیشکی در نمیاد؟ چون جمهوری اسلامی که نمیاد خودش و ضایع کنه بگه اون شمش من بود! اگه بگه میگن تو که تحریمی و حق معامله نداری! 
(یه ضرب المثل هست که میشگه وقتی به تو ضرری رسید واسه همسایت تعریف نکن/چون بدبختیت میشه 2تا/ یکی اون ضرری که بهت رسید یکی هم سرکوفت همسایت)
پس ج.ا حرف نمیزنه/ کی حرف بزنه؟ ناتو؟ یا بانکایی که پول ایران یا تاجرای دلال ایرانی رو بلوکه میکنن؟ 
بلوکه 30 ساله معنی خودش و از دست داده/ تمام پولای بلوکه شده رفته تو جیب بانک دارا! تو این سالا اینقدر ازشون در اوردن که اصل پول دیگه ارزشی نداره!
10 اسفند وزارت بازرگانی جلسه گذاشته که ما سیب میخوایم با تخم مرغ/ چون تحریمه باید از دلال استفاده کنه که به درک!
ببین کار کجا رسیده میگم پولی که به دلال میخواد برسه میگم نوش جانش!
تمام راه های ورودی بسته هستش جز راه هوایی!!! یعنی از بقیه راه ها مطمئنن چیزی نمیرسه/ 
از راه هوایی با ایلیوشین ها واردات انجام میگیره از تخم مرغ بگیر تا الا اخر که میدونیم......
قرار شد پول داده بشه به دلال خارج!
 از بانک های ایران چون تحریمه امکانش نیس انتقال پول/  
 یه پرانتز من اینجا باز کنم:
(یادتون هست قرار داد نفتی ایران با هند؟   از 11 ماه پیش دریغ از یه قرون پولی که هند به ایران داده باشه!! هند میگه پول من امادس ولی بانکای شما تحریمه!)
بازرگانی میاد میگه پول رو از هند بگیرید که حساب با دلال خارجی پاک بشه/ هندیا میان چمدونی پول رو تحویل میدن!
(من اینقدر چمدونی چمدونی میکنم واسه اینه ایمان دارم چقدر پول این وسط گم میشه........)
پول جابجا شد و حالا میمونه رسیدن سیب و تخم مرغ به ایران/ 5تا ایل یوشین سیب و 5تا ایل یوشین تخم مرغ!
نزدیکای مرز هواپیماهای جنگی ناتو دستور فرود میده!! 
1 هواپیما سیب رسید 2 هواپیما تخم مرغ!!!!!!!!
بقیه چی شد؟ تکلیف پولی که از جیب ما رفت چی شد؟؟  نباید خون گریه کرد؟
اینا گوشه ای از بدبختی که ما داریم نیس حتی/ سپاه جیب خودش و داره پر میکنه و ما دلمون خوشه خاتم الانبیا دست رو نفت داره و ما مچش و گرفتیم و بی ابروش کردیم!
من کسایی رو میبینم که چون بهشون سهم ندادن دلشون پره! نه اینکه رفتن دنبالش و بهشون ندادنا! انتظار داشتن به عنوان حق بهشون سهم برسه!
_____________________________________________________________________
نیک اهنگ و امثالهم بنویسید/ بتازید که خواهی نخواهی هممون داریم به این قاچاقچیا خدمت میکنیم/ داریم با چرخید دور ناف دل خودمون و خوش میکنیم/
با موسوی موسوی کردن با پهلوی پهلوی کردن  داریم تیشه میزنیم به تمام انچه بهش اعتفاد داریم ولی براش تلاش نمیکنیم........

مگه ما داریم برای به قدرت رسیدن فرد تلاش میکنیم؟ مگه دانشجویی که سه شنبه های اعتراض اومد تو خیابونا و دستگیر شده و هیشکی هم پشت و پناهش نیس جز خدا   به پهلوی ها و کرور کرور بیانیه حقوق بشر و سازمان ملل دل بسته بود یا به اسمی که قراره ازش تو خبرها بیاد؟
بابا اون پی همه چیو به خودش مالید! یوزر پسورد فیسبوکش و داد دست هم اتاقیش رفت بگه که ما خفته نیستیم و ما گوشامون مخملی نیست/
 نه اینکه یک ماه بعدش روزمرگی بیاد سراغ یه سری و داد و بیداد راه بندازن ای ملت بیدار جماعت همیشه در صحنه بدانید و اگاه باشید که رضا پهلوی هم هست و اندیشه دموکراتیک داره!
داره که داره! این اقا هم مثل تمام ما یه رای داره........

ماها جای اینکه ایستادگی مادر سهراب رو سرلوحه خودمون قرار بدیم داریم به بدترین وضع به روزمرگی دچار میشیم/

همه ما مگه 24 خرداد حس سهراب رو نداشتیم؟؟؟

مگه دوس نداشتیم همه از خواب پاشیم؟ 

 پس الان خومون و به خواب نزنیم...............

کاری نکنیم که پس فردا دم خرمشهرها یه تابلو بزنیم که شهدا شرمنده ایم.......

بیاییم بلند فریاد بزنیم سبزها ایستاده اند

سبزها تکثر دارن

سبزها گسترش دهنده خط کشی کردن ها نیستند

سبزها ارمان و ارزوی یه ملت درد کشیده اند

۱۳۹۰ فروردین ۲, سه‌شنبه

انواع حالات

هیچ وقت/ واقعا" هیچ وقت با چند نوع ادم بحث رو شروع نکنید:
1.کسایی که نمیفهمن
2.کسایی که اخبارشون رو از صدا سیما میگیرن و مطلع هاشون به چندتا سایت هم سر میزنن
3.کسایی که به علت افزایش بی ناموسی یکی به نعل نظام میزنن و میخ ماها رو تا ته فرو میکنن

۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

بهنود رمضانی3



متاسفانه در برخی خبرگزاری ها تاکید بیشتر بر روی گفته های شاهد عینی مبنی بر اینکه بمب های دست ساز منفجر شدن و بدن بهنود تکه تکه شد میکنند....
دلیل اصلی کشته شدن بهنود صدمات ناشی از جسم سخت بر سر بهنود توسط مزدوران بود نه پارگی طحال....
حکومت میخواد کشته شدن بهنود رو یک حادثه نشون بده و مزدوران خودش رو پاک منزه // لطفا" با اطلاع رسانی دقیق نذاریم اینگونه خبر های غیر واقعی گسترش پیدا کنه.....
پ.ن: دست تمام کسانی که تو این راه دارن به ما کمک میکنن را میفشاریم و خواهش میکنیم در ادامه این راه به ما کمک کنند//
خبرهای موثق رو از صفحه فیسبوک *شهید بهنود رمضانی* دنبال کنید

۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

برای بهنود

من از همه بازدید کننده ها تمنا میکنم اطلاع رسانی کنید.

نذاریم دروغگو خواب خوش ببینه

بهنود رمضانی2

عکس جواز دفن بهنود رمضانی



علت فوت: صدمات ناشی از اصابت جسم سخت

علت فوق دلیل کشته شدن بهنود بود نه اونجوری که سردار رادان گفته بود انفجار نارنجک...........

صفحه فیس بوک شهید بهنود رمضانی این عکس ها رو منتشر کرده/ از این صفحه حمایت کنید و نگذارید جنایت را باز انکار کنن

مزدوران به شرطی جسد بهنود را تحویل دادند که هرگونه شکایت پس گرفته شود و در خارج ار تهران بهنود دفن شود

                     
                         مزار شهید بهنود رمضانی در امام زاده طاهر روستای قراخیل


                               جواب این مادر داغدار را چه کسی میدهد؟ به کدامین گناه؟


                                                                  بای ذنب قتلت؟

پ.ن: لطفا" اطلاع رسانی کنید......  

 سکوت=رضایت

۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

بهنود رمضانی

پنچ شنبه طرفای ساعت 8 بهنود و رسوندن به روستای قراخیل از توابع قائمشهر..........
خون گریه میکردن همه/ خون
رفیقای بهنود هم تو اتاق بودن. پدرش داشت دیوانه میشد/ دسته گل بزرگ کرده بود الان داشت واسش مجلس ختم میگرفت/
 ماجرا: چهاشنبه سوری اینا داشتن بمب دستیارو میترکوندن تو میدون 22//
 اینا شروع کردن به زدن بمبا و طرفای خونه یکی از دوستاشون بودن// یه اکیپ ضد شورش* داشت از خیابون پایینی رد میشد اینا بمب طرف اونا پرتاب کردن........
ضدشورشا 2قسمت شدن یه سری اومدن دنبال اینا// تو این لحظه 3نفر بودن/ یکی شون وقتی مامورا نزدیک شدن فرار تونس بکنه/ یکیشون حالش خیلی بد بود که حتی یادش نمیومد و داشت از بقیه بچه ها میپرسید/
یکی هم بهنود// اونی که فرار کرده بود تعریف میکرد: من دوییدم خیلی بعد دیدم مامور دیگه دنبالم نمیکنه/ داشتم دوباره بر میگشتم دم خونه .... یهو دیدم همسایه ... داد زده: بهنود و کشتن / بهنود و کشتن...................
بعد بهنود و رسوندن بیمارستان که بعد از چند دقیقه بهنود تموم کرده بود.

بهنود و قرار بود ساعت 10:30 صبح از پزشکی قانونی مرخص کنن و این کارو نکردن تا ساعت 12:15/ تا زمانی که پدر بهنود بره و شکایتش رو از بسیجیایی که بهنود و کشته بودن پس بگیره!!!!!
علت مرگ بهنود هم اونجوری که ج.ا ادعا کرد نیست/ اینقدر زدن بهنود رو که کشته شد و دلیل اصلی که با گزارش مشروحش منتشر میشه و بمب تو جیب کار خاصی نکرده بود جز اینکه بدن بهنود و سیاه کنه و... نه اینکه عامل اصلی مرگ بشه/ 
اینو با مدرکی که هست میشه ثابت کرد/ هم علت مرگ هم بسیجیایی که بهنود و کشتن// مردم منتظر باشن...........
صبح ساعت هشت (بر خلاف اون چیزی که دیشب به ما گفته بودن) مراسم شروع شد/ پدرش داشت اتیش میگرفت/ دیشبش به ما گفته بود گوشتون به من باشه فردا..........
صبح یکی از دوستای خانوادگی جای پدر بهنود صحبت کرد که استاد دانشگاه بهشتی هست(پدر بهنود هم استاد دانشگاه بهشتی هست)/ اول حرفاش هم واسه محکمکاری گفت که این یک بیانیه سیاسی نیس...... (پدر بهنود سیاسی هست)
پدرش و بردم طرف ذیگه امامزاده طاهر و چند نفر دورش و گرفتن و باهاش گریه میکردن.......
همه داشتن میگفتن: جعفر صبر داشته باش/ صبر داشته باش//
حتی یه سری با تمام کسایی که رفته بودن رفت به سمت خونه ولی برگشت و اومد سر خاک گفت: خدایا باز هم صبر میکنم/ بازهم صبر..............
مادر بهنود وقتی بهنود و دید که گذاشتن تو قبر فریاد زد: بای ذنب قتلت؟ بای ذنب قتلت؟ به کدامین گناه کشته شد؟

مادر سهراب میفهمه خوب این یه تیکه رو/ تمام مادرا میفهمن..............

یه مرد مسنی سر خاک اومد وقتی فقط رفیقای بهنود بودن اونجا/ با صدای بلند میگفت: تبر استبداد سرو ما رو انداخت ولی جنگل هنوز ایستاده و تو از جنگل هستی بهنود// تو هیچ وقت از یاد نمیری..........................
پ.ن: بچه های میدون 22 نذارن کسی بنرای بهنود و پاره کنه...........
پ.ن*: ضد شورش و بسیج با هم بودن/  با موتور هم بودن پیاده هم بودن
پ.ن: مراسم هفت بهنود یکشنبه برگذار میشه و همینطور قرار مراسم چهلم بهنود تو نوشیروانی برگذار شه/ اطلاع رسانی چهلم به موقعش انجام میگیره

                                                                          بای ذنب قتلت؟

امروز داغونم

تازه از مراسم بهنود برگشتيم,
نه حالم جوريه كه بتونم تعريف كنم نه كامپيوترش و دارم كه عكس بذارم.
اصل نوشت: اگه خدايي هست كه هست جواب سوالاي مادر بهنود رو ميده, جواب اشكاي پدرش و ميده, جواب اينهمه ظلم و ميده

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

بهنود

اگه امروز صبح تحويل ندن بهنود رو ميفته واسه فردا خاكسپاري,
پ.ن:گند بزنن اين زندگيو

26اسفند

خبری که راجع به بهنود گذاشتم  تکمیل میشه//
این خبر تا به دستم رسید همونجوری نوشتم//
پ.ن:روزی که این وبلاگ و درست کردم فکر نمیکردم یه همچین خبری رو بزنم

با کیهان حروم زاده و انصار هستم/ با تمام قاتلای دنیا هستم

اها حروم زاده ها____________
بهنود و میخواید به کی بچسبونین؟ 

يك شهيد/ يك دنيا

بهنود رمضاني دانشجوي ميكانيك نوشيرواني بابل ديروز بوسيله گلوله اين نظام كشته شد.
پ.ن: مراسم خاكسپاري فردا تو قائمشهر برگذار ميشه.
پ.ن:به خدا قسم ساكت نميشيم
_____________
بعد نوشت: بهنود با گلوله كشته نشد, بيشترش رو وقتي فهميدم مينويسم/
هنوز مراسم برگذار نشده چون تحويل ندادن بهنود رو,

۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

چار شنبه سوري ٢

و بابل تمام قد ايستاد
پ.ن: بابل نبودم ولي خوشحالم جايي كه بودم و جايي كه دوس داشتم باشم رو سفيدم كردن;-)

چهارشنبه سوری

یکی از بهترین شبا بود تو شهر خودم که اصلا" انتظار نداشتم// 2هفته پیشم بادکنکای سبزش منو خوشحال کرد//
حسب حال امشب:
(صدای بوق! ماشین پلیس) متفرق شید........
دوستان: جایی نرین/ همینجا بمونید
پ.ن: اون جلو با مامورا داشتن صحبت میکردن از پشت یا حسین میرحسین گفتنا شروع شد و پلیس رفت....
پ.ن: بسیج با باتوم پارسال اورده بودن امسال فقط نیرو انتظامی بود// چه میکنه کمبود نیرو!!!

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

آدمهای خوب شهر

هر جای ایران یا دنیا که هستیم، می تونیم یه کارت پستال با دو خط تبریک عید بفرستیم برای خانواده یک زندانی
به دستشون میرسه؟
بله! این کار قبلا انجام شده نتیجه م داده. هم خانواده شاد شدن هم به گوش خود زندانی رسوندن که تو فراموش نشدی
مواد لازم؟
کارت پستال - خودکار - آدرس خانواده یک زندانی سیاسی - تمبر
چی بنویسیم؟
یه خط شعر خوشحال کننده... یه پیام امید دهنده... یه جمله در ستایش ایستادگی... حتی فقط یه عید شما مبارک

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

اين روزهاي ما

هيچ وقت از جان پناه خود جهت سيگار كشيدن در هواي بازتر بيرون نيايد.
هميشه اشنايي در كمين است.....

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

افزایش فشار بر فعالان دانشجویی بابل و اخراج شهاب مهدی نیا از دانشگاه علوم و فنون بابل

نامه سرگشاده گروهی از وبلاگ نویسان سبز خطاب به علی مطهری

خدمت جناب آقای علی مطهری
با عرض سلام و احترام

ما، گروهی از هم‌وطنان شما هستیم که خود را فعال و هوادار «جنبش سبز مردم ایران» می‌دانیم. جنبشی که اعضایش از زمان برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری تاکنون متحمل رنج و درد فراوان شده‌اند. ما برخی از همراهان خود را در خاک و خون دیده‌ایم و گروه بیشتری را امروز در بند و اسارت داریم. ما مورد ظلم قرار گرفتیم اما همچنان دادگاهی برای تظلم‌خواهی نمی‌یابیم.

آقای مطهری
در ریشه‌یابی علل و عوامل اتفاقات ناگوار 20 ماه گذشته میان ما و شما اختلافاتی وجود دارد. اختلافاتی که شاید بتوان در فضایی آرام به حل و فصل آنان دل بست و شاید هم هیچ گاه به توافقی قطعی بر سر آنان دست نیابیم، اما در این میان ما تشابهاتی هم می‌بینیم که می‌توانند محوریتی برای یک حرکت مشترک شوند.

ما به مانند شما از تداوم وضعیت نابسامان کنونی که بن‌بستی ناگوار را بر سر راه کشور قرار داده است به ستوه آمده‌ایم. ما خواستار بازگشت آرامش و آسایش به کشور و رفع فضای کینه و نفرت و خشم هستیم.

ما به مانند شما از تداوم خشونت‌های خیابانی، کشته شدن هم‌وطنانمان و بازداشت‌های گسترده ناخرسند هستیم و توقف این وقایع تاسف بار را برای مصالح خود و کشور در اولویت می‌دانیم.

ما به مانند شما از قانون‌گریزی و تصمیمات شخصی و جناحی و گروهی آسیب دیده‌ایم و بزرگترین قربانی چنین روندی را مصالح کلی کشور و ملت می‌دانیم.

ما به مانند شما راه حل عبور از بحران را نه در فضایی ملتهب و سرشار از دروغ و تهمت، که در سایه آرامش و گفت و گو جست و جو می‌کنیم.

و در نهایت ما نیز چون شما پافشاری بر لجاجت و تمامیت‌خواهی را ریشه تمامی این مصیبت‌ها می‌دانیم و امیدواریم همه شهروندان کشور، به ویژه مسوولین حکومتی با سعه صدر بیشتری به سخنان و مطالبات طرف مقابل گوش فرا دهند.

جناب مطهری
ما امیدواریم همین میزان از اشتراکات برای آغاز حرکتی مشترک در راستای نیل به توافقی مطلوب (هرچند حداقلی) کفایت کند. پس صادقانه و صمیمانه دست یاری به سوی شما دراز می‌کنیم چرا که شما را فردی صادق، هرچند در مخالفت با خود می‌شناسیم.

آقای مطهری
«جنبش سبز ایران» امروز جنبشی متکثر با خواسته‌های گوناگون است. هر کسی از ظن خود یار آن شده و به اعتراف شاخص‌ترین چهره‌هایش هنوز کسی نتوانسته است کلیتی را به تمامی اقشار حاضر در آن منتسب کند. با این حال ما گروهی از دل همین جنبش هستیم که امیدواریم تا با محوریت قانون، انصاف و مصالح ملی شاهد برقراری گفت و گو با نمایندگان منصف و صادق حاکمیت باشیم. در این راه خواسته‌های ما به صورت شفاف مطرح شده و هرکس که مدعی دلسوزی برای کشور و مردم است باید برای برآورده‌سازی آن‌ها تلاش کند:

ما خواستار رفع حصر خانگی رهبرانمان هستیم. آنانی که در هیچ محکمه‌ای محاکمه نشده‌اند و بر خلاف قانون و بدون هیچ اتهام اعلام شده و جرمی اثبات شده در حصر گرفتار آمده‌اند و از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی خود محروم مانده‌اند.

ما خواهان تضمین حق شهروندان بر تجمعات و راهپیمایی هستیم که صراحتا در بند 27 قانون اساسی ذکر شده است.

ما خواستار آزادی همراهان در بندمان هستیم که گروه گروه و بی‌هیچ گونه اتهام مشخصی بازداشت می‌شوند و بدون محاکمه در دادگاهی رسمی در بند و زنجیر به سر می‌برند.

ما خواستار آزادی مطبوعات و رفع هرگونه سانسور هستیم. حقی بدیهی و اولیه که در بند به بند قانون اساسی کشور به ویژه مواد 3، 24 و 175 مورد تاکید قرار گرفته است.

ما خواستار خاتمه دادن به شرایط امنیتی حاکم بر کشور هستیم که آن را بزرگترین خطر برای مصالح ملی و مایه وهن و بی‌آبرویی کشور می‌دانیم.

و در نهایت ما خواستار برگزاری انتخابات آزاد، غیرگزینشی و سالم هستیم که تنها مستبدین و دیکتاتورها می‌توانند با آن مخالفت کنند.

جناب مطهری
بپذیرید که در این فضا، هر بارقه‌ای از هم‌گرایی، هرچند به مصداق کورسویی لرزان، باید به فال نیک گرفته شود و مورد حمایت قرار گیرد تا بتوانیم به توافق‌های بزرگ‌تر چشم امید ببندیم. ما تنها می‌خواهیم به شما اطمینان دهیم که اگر در راستای تلطیف فضا و بازگشت امور کشور به روند عادی خود گامی بردارید صمیمانه از اقدامات شما حمایت خواهیم کرد. با این حال ما گمان می‌کنیم تا زمانی که ارتباط فعالان جنبش با چهره‌هایی که به صورت نمادین رهبران جنبش خوانده می‌شوند برقرار نگردد، حداقل‌های این توافق هم قابل دسترسی نیست.

پس اجازه بدهید از شما بخواهیم تا به نمایندگی از این جمع اعلام کنید آزادی رهبران جنبش ما، آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی از حصر خانگی از جانب فعالان جنبش سبز به مصداق گامی مثبت در راستای اعتمادسازی از سوی حاکمیت قلمداد خواهد شد. شما بهتر از هر کس دیگری می‌دانید که این چهره‌ها بارها و بارها بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تاکید کرده‌اند، پس می‌توان امیدوار بود که همین فصل الخطاب مورد توافق طرفین، دستمایه گفت و گوهای آینده قرار گیرد.

آقای مطهری
ما می‌خواهیم که به رسمیت شناخته شویم। از ما یاد کنید اما نه به عنوان فتنه‌گران که ما تنها معترضیم। ما سوگواران جنبشی وابسته و مدفون شده نیستیم. ما آزادی خواهان مستقلی هستیم که جنبش پویای ما با گذشت 20 ماه سرکوب و فشار همچنان رو به رشد و بلوغ است. ما را فریب‌خورده ندانید که ما پرسش‌گریم. ما را اقلیت ناچیز نشمرید که ما بی‌شماریم حتی اگر در نگاه شما اکثریت نباشیم و در نهایت اینکه از آزادی رهبران و دیگر همراهان دربند ما حمایت کنید، ما نیز از حکمیت شما استقبال خواهیم کرد.

با سپاس از توجه شما و به امید بازگشت به آرامشی که مصالح کشور و ملت را در بر بگیرد
گروهی از وبلاگ نویسان سبز


40 - تنها مورچه بلاگر
ما هم آدمیم...!
دلقک ایرانی
گاه نوشته های آکریم
Daily of the Irans Daughter
کابوس کبوتر
نیستان هفتم
یادداشت های نجات بهرامی
این راه برای رفتن است...
سرود سبز دماوند
50- چقدر ماه شبیه تو می شد

فریاد سبز در غربت
زمین گرد است
یوسف ناصری
علی مصلحی
فروغیون
نوشته های یک آزادی خواه
بی خبر
نقطه نظر
آخ
60- روز

دفتر یادداشت
اندیشه های آزاد
ایستاده زیر باران پاییزی

(این فهرست در حال تکمیل است)
پی نوشت:
در صورتی که شما هم وبلاگی دارید و می خواهید از این متن حمایت کنید لطفا ابتدا متن کامل نامه را در وبلاگتان منتشر کنید سپس آدرس وبلاگتان را به (arman.parian@gmail.com) میل بزنید.

غذای این روزهای ما

اعتیادم به تخمه داره از سیگار کشیدنم بیشتر میشه........
پ.ن: بیت مالت هلو رو به هیچی نفروشید

۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

17 اسفند

هیچ میدونید یه جنبش دانشجویی که بتونه تو یه شهر سراسر اطلاعاتی و در حالتی که بیشتر یارانش رو گرفتن باز هم کودتاچی هارو دیوونه کنه چقدر قویه؟؟؟؟
جنبش دانشجویی بابل در عین پراکندگی داره بیشتر جنبش سبز بابل رو به دوش میکشه عملا"

۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

١٧ اسفند روز ما شود.....

يكي و ميشناسم به رفيقش با شوكر زد تو درگيرياي سال ٨٨ وقتي گارديا ريخته بودن تو دانشگاه بابلسر و بي هوشش كرد, قايمش كرد تا دستگير نشه/
ده اسفند تو راه ازادي اروم اروم داشتيم از كنار بسيجيا رد ميشديم يكيشون در حالي كه شوكرش و داشت ورنداز ميكرد به ٢تاي ديگه ميگفت: با اين حال ميده زدن,
با حالت خندون هم ميگفت!
هر چند طرفاي رسالت وقتي يه بي ناموس با شوكر افتاده بود به جون يه خانم يه جوون مرد رفت جلو و زحمت گوه كردن اون بي ناموس حروم زاده رو كشيد......
پ.ن: همه دوست داريم عيد رو خونه باشيم, ولي اين راه رفتنيه, بعد يه موقعي ميخواي جبران كني كه خيلي ديره.....
پ.ن:فردا بشه بعد از اتمام خريد عيد برسم خونه يه كوچولو قبول ميكنم سال ٨٩ سال بد شانسي من نبود.
يا حق

١٧ اسفند

فردا ميرم خريد,
مشتريان ازادي همراه شن.
موسوي موسوي/حمايتت ميكنيم

دانشگاه

اين ترم يه در عمومي دارم, انقلاب!
استاد از خودمون سبز تره!
استاد معادلاتمونم امروز ميگه اونچه كه ما واسش انقلاب كرديم به اون نرسيديم و الان خيلي دور شديم از اون هدف ها!
اينارم بازنشست كنن ديگه كي مي مونه؟
خاك تو سر حكومتي كه دانشجو و استاد دانشگاه رو خطر ميدونه و موتور اخراج و تعديل رو راه ميندازه.......

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

پول لازم هستيم......

چايي دم كردم,قند نداريم! حال ندارم برم قند بخرم چون اين 1500 تومن شايد نياز شه يه جا!
درس دارم افتضاح, تو فكر خريد اين ٣شنبه هستم!
كسي خداييش نمونه اين دكه اي كه موساد استخدام نيرو ميكنه كجاست؟
پ.ن: ايا ميدانيد كساني كه به مرد نقاش ما ميتوپيدن در پس وبلاگاشون الان خفه خون گرفتن ولي باز كينه دارن؟

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

سلام مصلحي

اغاي مصلحي احيانا" اغاز فتنه از قاجار نبود؟

براي علي رضا رضايي

مير ما رو گرفتن ما اومديم,كسايي كه نيومدن با اين حرفاي تو نميان,اين حرفا رو هم نزني ميدونيم واقع گرا بودنت و,
در مورد ويديويي كه دادي من هنوز نديدم و تا عيد هم نميتونم ببينم چون اينجا امكانش نيس, حالا فهميدي چرا خيليا خبر دستگيري رو نداشتن و تو بي ار تي به چندنفر گفتيم؟
يه بار فك كنم راجع به اعتراف در ج.ا ويديو داده بودي,پس اينو بي مورد تهيه كردي.
پ.ن: بعد از ٢٥ بهمن اميدوارم تو هم تاسف خورده باشي از اون همه بحثي كه نيك اهنگ به اسم سبز اللهي راه انداخته بود و نتيجه اي نداشت جز نا اميد كردن, چرا؟ چون جنبشي كه از همون اول بخواد تعديل نيرو كنه و به مسخره گي بكشونه يك بحث اعتقادي رو اون جريان عمل گرا نيست و گود نشينه/ مثل اون كسايي كه ميشينن پشت كامپيوتر شون و ميگن ميمونيم تو خيابون تا اخرش, احيانا" هم بيان تو خيابون بعد ٤ ساعت ميرن خونه واسه اطلاع رساني!

چه ارزانسب قيمت شرف

اخبار:پيروزي انقلابيون بر استبداد سبز نزديك است......
چرا حرفي از حرفاي اسلامي رفيق ديروزشون نميزنن؟
يادشون رفته فرستاده هاي ويژه خودشون و؟
پ.ن: حتما" ما داريم سياه نمايي ميكنيم, بله بله

۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

كاري كه تو فكرشون هست

حتي فكرشم اذيتم ميكنه

تو اون حقوق بشرتون

به اين سازماناي حقوق بشري بگيد اگه حرف نزنن راجع به ايران كسي بهشون نميگه لال هستيد/
كلا" كي ج.ا شماهارو پشم حساب كرد كه الان بخواد حساب كنه؟ پيش خودتون فكر كردين تا حالا كاري جز بيانيه دادن نكرديد؟ پس حتما" ميخوايد پس فردايي تاريخ و دليل اين بيانيه هاتون و ميخوايد دليل بر پر كاري خودتون كنيد؟
زخم فرموديد.......
اگه ميخوايد كاري انجام بديد يه تلاشي كنيد اموال اين بي ناموسا رو بلوكه بشه, ديگه نتونن كاري رو شروع كنن تو خارج
و......
اينقدر سياسي كاري كرديد كه اينا هم خيالشون راحته از جانب شماها و يه كلمه ميگن به بقيه ربطي نداره....
اگه اينكارو نميكنيد بيانيه نويسياتون و قطع كنيد چون رو مخ خيلي از ماها ميره/
پ.ن: جواب به بيانيه هاي سازمان حقوق بشر

ده اسفند

شعاراي ديروز:
يا حسين/ميرحسين
يا مهدي/شيخ مهدي
ارتشي با غيرت/ بيا به سمت ملت
هاشمي حيا كن/ديكتاتور و رها كن
مرگ بر ديكتاتور
پ.ن:از جمله شور انگيزترين لحظات شعار يا حسين مير حسين و يا مهدي شيخ مهدي تو انقلاب بالاتر از دانشگاه بود, دم همه گرم
پ.ن: بالاخره یکی از ویدیوهای 10 اسفند رو تو یوتیوب گذاشتم

۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

كيست مرا ياري كند.....

تو كل عمرتون يه كار مثبت انجام بديد اون اينه كه سكوت نكنيد,اين حركتا فرسايشي پدر نداشتشون و در مياره,
مگه نديديد اون بچه محصلارو؟ نگاشون ميكردي سرشون و مينداختن پايين/
استقلال هم مساوي كرد كه بي رگاي استقلال بفهمن ناموس و وطنت و بذاري در درجه ٢ فقط پشيموني ميمونه.....

كيست مرا ياري كند.....

تو كل عمرتون يه كار مثبت انجام بديد اون اينه كه سكوت نكنيد,اين حركتا فرسايشي پدر نداشتشون و در مياره,
مگه نديديد اون بچه محصلارو؟ نگاشون ميكردي سرشون و مينداختن پايين/
استقلال هم مساوي كرد كه بي رگاي استقلال بفهمن ناموس و وطنت و بذاري در درجه ٢ فقط پشيموني ميمونه.....