Powered By Blogger

۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

پدر بهنود: این کشتار یکجا باید قطع شود. ما اهل انتقام گیری نیستیم اما باید مشخص شود آمرین چه کسانی هستند؟





جرس: بهنود رمضانی دانشجویی است که در چهارشنبه‌سوری سال گذشته بر اثر ضربات باتوم نیروهای بسیج به شهادت رسیده است و پزشک قانونی نیز ضربات سخت به سر او را تایید کرده است. اینک پدر و مادر این شهید جنبش سبز در آستانه اولین مراسم سالگرد فرزند خود از دردها و پیگیری های خود می گویند.

حوری گلستانی در خصوص روند پرونده کشته شدن فرزندش به "جرس" می گوید: "بعد از نزدیک به یک سال هنوز قاتل شناسایی نشده و به نتیجه ای نرسیده ایم. پرونده هنوز باز است و هر بار که مراجعه می کنیم بازپرس و قاضی تغییر کرده و هر بار یک پروسه ی جدید برای ما باز می کنند و با پیگیریهای فراوان پدرش پرونده را به جریان می اندازیم. دیگر نمی دانیم به کجا رجوع کنیم؟ از خدا می خواهم این روزها برای خودشان اتفاق بیفتد و اینها را تجربه کنند تا بفهمند ما چه می کشیم. تا دیگر این اتفاقات تکرار نشود."

جعفر قلی رمضانی، پدر بهنود با تاکید بر اینکه ما طبق عرف جامعه در همان روستای شهرستان قائم شهر که بهنود را دفن کرده ایم مراسم برگزار می کنیم تصریح می کند: "اما ما می خواهیم بدانیم گناه این بچه ها چه هست؟ آمرین آن و انجام دهنده قتل فرزندم کیست ؟ تمام منطقه ها از نظر امنیتی تقسیم بندی شده و مشخص شده که این منطقه مثلا زیر نظر کیست چطور می شود که نفهمند چه اتفاقی افتاده؟ حالا اینها می خواهند قبول نکنند. ما که این را می فهمیم و همه هم این را می دانند. چون نمی خواهند زیر بار این فضاحتی که زده اند بروند و کارشان هیچ توجیهی ندارد، قبول نمی کنند. همه مشخصات ماشین و شماره آن را دادیم. می گویند ماشین پیدا نشده، مگر ممکن است یک سمند سفید به شماره پلاک 44ایران-246س61 پیدا نشود؟! چطور است که از یک چراغ قرمز رد کنیم سریع ماشین را پیدا می کنند و جریمه می زنند حالا این ماشین پیدا نمی شود؟! همه می دانند قضیه چیست. خودشان هم می دانند. حالا چطور می خواهند توجیه کنند خودشان می دانند و وجدانشان! ما برای آگاهی بخشی جامعه پیگیری می کنیم و امیدواریم تا برای هیچ جوانی این مسائل پیش نیاید. بخدا حق مردم ما این نیست.
حتی من خواهان از بین رفتن قاتل فرزندم هم نیستم فقط می خواهم بدانم از کجا دستور گرفته اند؟ و چرا فرزندم را کشتند؟"

مادر این شهید سبز با دلتنگی ادامه می دهد: "این روزها که به سالگردش نزدیک می شویم حال و روز خوبی نداریم. داغون داغون هستیم. تمام خاطراتش جلوی چشمم می آید باورکردنی نیست به همین راحتی بچه ات را بکشند، آخر به چه جرمی؟ به چه گناهی؟ مگر بچه من چه کرده بود؟ حد اقل پاسخ دهند که بچه من چه کرده بود؟ نزدیک به یک سال می گذرد اما فکر می کنم همین دیروز این اتفاق افتاده و نمی توانم مرگ بهنودم را باور کنم. هر روز هم که با بی تفاوتی و عدم پاسخگویی آنها مواجه می شویم. همین باعث می شود که کینه ام نسبت به آنها بیشتر شود. اینهمه زحمت برای بچه ام کشیدم بزرگش کردم به همین راحتی بی گناه او را از بین ببرند. پس این نماینده ی حقوق بشر چه می کند؟ ما که هیچ اقدامی از طرف او ندیدیم هیچ کاری برای این بچه ها نکرده است."

گفتنی است خانواده بهنود رمضانی بدنبال به نتیجه نرسیدن پیگیری های خود با ارسال نامه ای به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشرسازمان ملل در امور ایران، از او خواسته اند با توجه به اینکه پیگیری های آنها در داخل به هیچ نتیجه ای نرسیده است، حقوق پایمال شده آنان را پیگیری کند.

مادر شهید رمضانی با تاکید بر کشته شدن فرزندش توسط بسیجی ها خاطر نشان می می کند: "اینها در رسانه هایشان گفته اند که بهنود بر اثر ترکیدگی ترقه کشته شده در صورتیکه دوستانش با او بودند و مردم محله هم شاهد بودند و در آگاهی هم شهادت دادند که موتورسوارها به مردم حمله می کنند و بهنود را با شوکری می زنند بعد که بهنود شل می شود و به زمین می افتد چند نفری به سرش می ریزند و با شوکر و باتوم او را می زنند بعد با ماشین فرار می کنند. کلیه و کبدش داغون شده بود و یک پارگی به اندازه ی هجده سانتی متر در کنار پهلویش بود تمام عکسهایش وجود دارد و پزشکی قانونی خانم واعظی تایید کرده که مرگ بر اثر ضربات ناشی از جسم سخت بوده است. آقای سلطانی هم تازه پرونده بهنود را به دست گرفته بود که خودش به زندان محکوم شد. الان پرونده در دست وکیل دیگری است. ماموران آگاهی گفتند که ما متوجه شدیم که کار نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها و بسیجی ها بوده اما کاری از دستمان بر نمی آید و نمی گذارند جلوتر از این برویم. باز من از همینجا از ماموران آگاهی تشکر می کنم که حداقل تا همینجا هم ما را یاری کردند."

وی از آخرین دیدار و گفتگو با فرزندش می گوید: "به من گفت مامان پارسال چهارشنبه سوری نرفتم امسال می خواهم بروم آخر سال است و نزدیک عید. گفتم وضعیت بیرون خیلی خراب است. گفت نه ما که جز شادی کاری نمی کنیم خودمان پلیس خودمان هستیم. گفت زود برمی گردم حتی ساعت ده با هم صحبت کردیم گفت دارد به سمت خانه می آید اما دیگر همدیگر را ندیدیم..."

خانم گلستانی می افزاید: " بهنود پسر بزرگم بود متولد هفتاد و یک. او خیلی باهوش و تیز بود، اهل مطالعه و ورزش بود. تازه در کنکور سراسری رشته مکانیک قبول شده بود. وقتی دانشگاه قبول شد خیلی تغییر کرد و پخته شده بود به خودم افتخار می کردم و خدا را شکر می کردم که توانستم بچه خوبی تحویل جامعه بدهم اما دست ظلم و جور نگذاشت که به جامعه اش خدمت کند. الان هم سرم را بالا می گیریم و افتخار می کنم که پسر بزرگم در مسیر بزرگی به شهادت رسیده است و پرده از جنایت و خیانت اینها برداشته است. شاید شهادت امثال بهنود باعث آگاهی دیگران شود تا مسیر خودشان را درست انتخاب کنند. همه مسائل را خیلی خوب می فهمید .اتفاقا همین دیشب به پدرش می گفتم ای کاش بچه ام همه چیز را نمی فهمید گفت اگر قرار باشد که جوانان نفهمند که وضعیت درست نمی شود. بچه من در سن هجده سالگی می گفت که "مامان آزادی بها دارد و بهای آن خون است. این قذافی رئیس جمهور لیبی که اینهمه کشتار می کند طبیعی است که مردم باید برای سرنگونی او و آزادی بها دهند آزادی که همینطوری به دست نمی آید." حتی برای شهادت محمد مختاری این حرفها را می زد و می گفت مامان اینها طبیعی است باید این مسیر طی شود تا به آزادی برسیم."

او با اشاره به خاطره بهنود بیان می کند: "بهترین خاطره و بهترین روز برای من، روز تولد بهنود و قبولیش در کنکور سراسری و ورودش به دانشگاه بود. خاطرم هست با هم رفتیم دانشگاه تا ثبت نام کند. نمی دانید آن روز چه روز قشنگی برای ما بود. به رشته اش هم خیلی علاقه داشت و در مورد رشته و آینده اش حرف می زد با من از محیط دانشگاه می گفت ما با هم خیلی روابط خوبی داشتیم مدام از دانشگاه و اتفاقات آنجا می گفت و ناراحت بود که چرا محیط دانشگاه باید اینطور باشد. من عاشق پسرم بودم بعد از او انگار مرده ام بیشتر مادر شهدا مثل کریم بیگی، اعرابی ... همه شان داغون شده اند فقط به امید تغییر و اصلاح زنده ایم و مطمئن هستیم خون بچه هایمان بی ثمر نمی ماند. ما تا آخر ادامه می دهیم این پرونده باید باز بماند و باز خواهد ماند. تا زمانیکه قاتل بچه یمان پیدا نشود و نگویند که جرم او چه بوده دست نمی کشیم. به ما گفتند اگر نهایت مشخص نشد به شما دیه می دهیم ، پدرش هم جواب داد ما دیه نمی خواهیم اگر میلیاردها تومان هم دیه بدهید برای ما بهنود نمی شود ما پیگیری می کنیم که برای جوان دیگری این جنایت پیش نیاید و به خدا واگذار می کنیم که جوابشان را دهند. از هیچ چیز هم نمی ترسیم و تا آخر ایستاده ایم. خداوند هم قول داده وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ خونی که به ناحق ریخته شود انتقامش را خدا می گیرد. اینها با مردم می جنگند با خدا که نمی توانند بجنگند."

پدر بهنود هم در پایان تاکید می کند: "این کشتار یکجا باید قطع شود. ما اهل انتقام گیری نیستیم اما باید مشخص شود آمرین چه کسانی هستند؟ تا کی می خواهند کتمان کنند؟ تا کی می توانند به مردم دروغ بگویند؟ آیا برای همیشه می شود به مردم دروغ گفت؟ تاریخ گواه است که نمی شود. ما هم به خدا توکل می کنیم و وظیفه خودمان را انجام می دهیم و قطعا خداوند یاری دهنده همه کسانی که مظلوم هستند و پایداری می کنند است، ان تنصروا اللّه ينصركم . نباید درجا بزنیم باید سعه صدر و استقامت داشته باشیم و برای طلب حق پیگیری کنیم. قطعا اطلاع رسانی و مصاحبه هم در این مسیر تاثیرگذار است. چه رسانه ها، چه خانواده ها و همه مردم باید در این مسیر تلاش کنند. نشر آگاهی هم وظیفه شما است خداوند به نون و القلم قسم خورده و به حق همان قلم شما باید حق مطلب را ادا کنید. من مطمئن هستم که روزی به آزادی خواهیم رسید زیرا همیشه نمی شود به مردم دروغ گفت و حقیقت را خفه کرد."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر