Powered By Blogger

۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

چهار ویدیو از تولد شهید بهنود رمضانی/28,6,1390



دلنوشته ی مادر مهربان بهنود برای فرزند ارشدش:
پسرم منو ببخش که نتونستم و اجازه ندادند که بر سرشون فریاد بکشم و حتی حرف دل شکستم رو بزنم, که چرا؟ به چه گناهی کشتنت؟
چون میدیدم همیشه بر ناحق و بی عدالتی که میدیدی چگونه با خشم و جرات مردانه ات اشفته و وجود نازنینت رو به درد میاوردی و از حــــــــروم زادگیشــــون میگفتی و ما تو دلمون به غیرت و شجاعتت میبالیدیم پسرم.
لعنت و نفرین الهی و ابدی بر همه اونایی که امثال تو نازنین و دلیران وطن رو میکشند و بی گناه خونریزی می کنند,شرم بادشان از این همه نیرنگ
البته عقوبتی سنگین در انتظارشان در دادگاه عد الهی است



تو شاید قفس این جسم خاکی را ز یاد برده باشی چون تو از اولش هم اشتباهی زمینی شده بودی,
لابد جایت در بهشت عجیب برای فرشته ها خالی بود که دسیسه رفتنت را اینطور کشیدند تا ما گناهش را به پای اســــمش را نبــــــر ها گذاشتیم, بهنود جان میبینی؟ ما حتی جرات گفتن اسمشان را هم نداریم.
تو مگر از کدام قبیله بودی که این چنین غیرت اجدادمان را به ارث بردی؟
بهنود جان تو تلافی کدام گناه سرزمین من شدی؟ مگر در گذش...ته چه کرده اند که ما باید امروز اینطور جواب پس بدهیم؟
بیا کمی ما را دل داری بده که تا بیشتر از اینکه از نبودنت بسوزیم از بودن خیلی ها نفسمان به شماره افتاده.
چکار کنیم؟ چگونه انتقام بگیریم که جبران شود؟ در اتش زنده زنده بسوزانیمشان تو بر میگردی؟ خدای من! بهنود.... بگو چکار کنیم که تو برگردی؟
نمیشود تو و محــــمد و امیر و ترانــــه و اشکان و کیانوش و نـــــدا نامه ای برای خدا بنویسید؟ شاید معجزه ای کرد!
شنیده ایم قدیم ها معجزه می کرد. . . .
اخر ما که دستمان به خدا نمیرسد تا پشت ماشینش برای دادن نامه مان بدویم,اما شاید همسایه دیوار به دیوار شما باشد.
از طرف من لااقل همین یک سوال را بپرس: وقتی خودتان را اینقدر دوست داشت که سریع از فرستادنش پشیمان شد و حکم بازگشت صادر کرد چطور از ما انتظار دارد صبور باشیم؟ وقتی خودش با همه ی خداییَش صبور نبود!
به خدا بگو نمیشد تا قیامت کمی صبر میکرد و جواب کارهای دیگران را از ما پس نمیگرفت؟ فقط همین, چون در صحبت های در گوشی شنیده ام که به زودی قیامتی در سر زمینم به پا خواهد شد......

دلنوشته ای برای بهنود که از طرف شهروندی سبز خوانده شد:
آه که یک انسان میکشد انسان دیگر را
میکشد در خویشتن انسان بودن را
بشنو ای جلا, بشنو ای جــــــــــــــلاد
میرسد اخر روز دیگرگون,روز کیفر روز کین خواهی روز بار اوردند این شوره زار خون
زیر این باران خونین, سبز خواهد گشت بذر کین
زین کویر خشک بارور خواهد شد از گل های نفرین

شعر زیبای عمه ی بزرگوار بهنود برای برادر زاده ی شهیدش:
نام ان گل که ز او یاد بشد,بهنود است
حتم میدانی که ز بهنود خدا خشنود است
نیست امروز در این جمع که او
عاشقی واقعی و شیفته معبود است
... یاد بهنود نرفت از سر یار
مهرش اند دل ده قافله دل مدفون است
عطر یاس تن او در گلزار
برتر از رایحه زنبق و ریحان,فرح اندود است
یاد ان دیدگهِ پر مهرش
چون نفس در دل ما محبوب است
دست خصمی که به فرقش کوبید
ید شمر عرب ملعون است
ما همه غصه او را داریم
جاش,در نزد خدا,عرش برین محفوظ است
________________________________________
پ.ن: واقعن دست همه درد نکنه,  ممنون از همراهیتون/ عکسا و فیسلم  های بیشتر ایشالا به زودی میرسه به دستم
پ.ن: فیسبوک شهید بهنود رمضانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر